اولین ابراز احساسات دخملی

مامان یریم دوست دایم ( روی سین ساکن )

این جمله ای بود که امروز ستایشم در حالی که همراه با خنده کودکانش دستاشو دور پاهام حلقه کرده بود به زبون آورد و من هم...

فکر نکنم توی زندگیم جمله ای شیرین تر از این شنیده باشم. گلکم نمی دونی چه حالی شدم. انگار این جمله کوتاهت مرهم تمام خستگیها و تنهایی های این چند ماهه اخیر بود. الهی مامان فدای خنده های شیرینت. 

 

نوروز 91

تو نیستی هفت سینم چیدن نداره

میگن عیده ولی دیدن نداره

امسال مثل سالهای قبل نبود. بدون حضور پژمان در کنارمون سال تحویل شد. حس غریبی داشتم. یه احساس تنهایی خاص.

به هر حال امسال تو خونه ما خبری از سفره هفت سین نبود. فقط دو تا ماهی قرمز واسه ستایش خریدم که حداقل یه یادگاری از عید امسال داشته باشه که اونم به قول ستایش: ماهی دولی موده ( ماهی گلی مرده)

یا : ( ماهی دولی خاپیش ترده) ( ماهی گلی خوابیده)

ستایش من در آستانه ۲۲ ماهگی شروع کرده به جمله سازی تقریبا کامل. محاله کلمه ای از زبون ما بشنوه و تکرار نکنه. همچنان پر سر و صدا و شلوغه. مدام در حالتی که مشغول بازیه میشنویم : تینان تینان آخ دون   میخوام داری آخ دون ( تیران تیران آخ جون می خوام برم آخ جون).

ما: ستایش اونجا کی بود؟

ستایش: عدیدم بود ( عزیزم خطاب به زندایی من) آدا دارا بود ( خاله زهرا بود)

ما: چکار می کردن؟

ستایش:نی نای نی نای

ما: خاله زهرا ( دختر دایی من) چی میگه:

ستایش:دوه دوه ستی دوه ( شله شله ستی گله)

ما: ستایش دایی فرزاد چی می گه؟

ستایش: توشی نده ( توضیح نده)

ما: اسم بابا جون چیه؟

ستایش: بابا دشولی ( بابا کشکولی)

و وقتی عکس پژمانو میبنه : بابا پشما

ما: ستایش کجا میری؟

ستایش: در دره باشی ( سرسره بازی)

ستایش و پارک سال ۹۱

 

امیرعلی و پارک سال ۹۱

 

ستایش و مرسانا ( دختر دایی آرش)

 

راستی به وبلاگ مرسانا ( دختر دایی ستایش ) هم سر بزنید.

www.mersana-kouchoulu.blogfa.com