تولد 2 سالگی ستایشی و 28 سالگی مامانی

فردا تولد گل دختریه . تولد ۲ سالگی. و امروزتولد ۲۸ سالگی من. مهمانی تولد ستایشم دیروز برگزار شد. خوب به گرمی سال پیش نبود آخه جای تکیه گاه من و بچه ها خیلییییییییییییییییییی خالی بود. هر جای اتاق رو نگاه میکردم پژمان رو میدیدم که به شیرین زبونی ها و رقص و خوشحالیهای ستایش میخنده و ذوق میکنه. اما خوب خوشحالم که ستایش خوشحال بود و شاد. البته تا اواسط مهمونی چون به محض اینکه شمع رو فوت کرد و میخواستیم کیک رو تقسیم کنیم گریه زاریاش شروع شد آخه روشن کردن فشفشه ها و شمع فوت کردن انقدر ذوق زدش کرده بود که بازم میگفت: تویدت مبایک بوخون. و تا پایان مراسم ما شاهد اشکهای ستایشی بودیم.

متاسفانه ستایش اصلا واسه گرفتن عکس همکاری نکرد و چند تا عکس به زور ازش گرفتیم. عکس ها رو در ادامه مطلب گذاشتم .

ادامه نوشته

پسر نازم 6 ماهگیت مبارک

امیرعلی نازم ۶ ماهگیت مبارک. مامانی وجود نازت آرامش خاصی بهم میده. نیم سال از اومدنت گذشته و من تو این ۶ ماه با نفسهات زندگی کردم.وقتی کنارم خوابیدی چهره معصومت دلمو آروم میکنه. الهی فدای خنده های نازت بشم.محاله کسی باهات حرف بزنه و تو اون خنده های شیرینت رو تحویلش ندی. وای که اگه باباجون از کنات رد بشه و حواسش نباشه یا بغلت نکنه اونوقته که چنان سر و صدایی به پا میکنی که بیا و ببین. اما خوب روزایی هم هستن که باید دربست در اختیارت باشم و یا روی پاهام بخوابی یا توی بغلم باشی. امیرعلی عزیزم بی صبرانه منتظر روزیم که ببینم تو و آبجی ستایش تو زندگیتون پیشرفت می کنین و دل من و روح بابا پژمان رو شاد می کنین.

دوستت دارم عزیزکم

امیرعلی ۶ ماهه

 

 

۶ روز دیگه به تولد ۲ سالگی خانومی مونده. امسال جای بابایی خیلی خالیه. خیلی...

 انشاالله برمیگردم با عکسای تولد دو سالگی ستایشی